جمله هاي جالب+طنز

وبسایت تفریحی کـــولـاکــ91 | K o O l A k 9 1

جدید ترین مطالب
بخش بایگانی

آخرین ارسالی های انجمن

جمله هاي جالب+طنز

سه شنبه 12 دی 1391

طنز

چیز چیست ؟!

کلمه ایست شگفت انگیز در زبان فارسی

که میتواند جایگزین تمـــام کلمات دیگر شود

 

"""""""""""""""""""""""""

ﻳـــﻪ ﻭﻗتی ﻓﺮﺍﻣﻮﺷـی ﻳــﻪ ﺑﻴﻤﺎﺭی ﺑﻮﺩ

ﻣﺜﻞ ﺍﻻﻥ ﻧﺒـــﻮﺩ ﻛﻪ ﻧﻌـمت ﺑﺎﺷه…!

 

تا حالا دقت کردین اگه تو مترو الکی شروع به دویدن بکنید

ملت هم همینطوری دنبالتون میدوند…..!

 

میگم تا حالا دقت کردین تو خونه یه سری وسایل هست

که همیشه همه جا میبینیشون ؟ اما خدا اون روز رو نیاره که بهشون احتیاج پیدا کنی !

یعنی کلا از چرخه هستی محو میشن !

 

 

اگه کسی برای چهارمین بار چیزی رو تکرار کرد و شما بازم نفهمیدی چی داره می گه

یه لبخند ژکوند بزن، چند ثانیه نگاهش کن، حلّه، طرف خودش می فهمه تعطیلی

 

دقت کردين: وقتي حوصله ات سر ميره اولين جايي که ميري سر يخچاله!!!!!!؟؟؟

 

ترسناک ترین جمله دوران بچگی :

صبر کن برسیم خونه ، من میدونم و تو.. .
 
میدونی چرا خانم ها کمتر فوتبال بازی می کنند؟

چون کمتر پیش میاد که یازده تا خانم راضی بشن همزمان یه جور لباس بپوشن
 
یک دانشجوی عاشق  دختر همکلاسیش بود
بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد
.
.
.
اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد.
بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه
 
روزها ازپی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت ” من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت
“اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن.
.
.
ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد.
.
.
چهار سال آزگار کذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت.!!
.
.
نتیجه اخلاقی این ماجرا. .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پسرهای دانشجو هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند.
 
سر شب لپتاپ رو خاموش کردم رفتم نشستم تو پذیرایی در جوار خانواده

۱ دقیقه بعد مامانم : لپتاپت سوخته ؟
من : نه

۳ دقیقه بعد بابام : اینترنتت شارژش تموم شد ؟
من : نه

اندکی بعد بابام : چی شده حالت خوب نیست ؟
من : نه چطور ؟

یه ذره بعد مامانم : تو چته ؟ چرا سرت تو لپتاپ نیست ؟
من : خب گفتم یکم بیام پیش شما بشینم !

بابام : مطمئنی طوری نشده ؟
مامانم : خب بگو چرا اینجوری میکنی آخه ؟

هیچی دیگه پا شدم اومدم لپتاپ رو روشن کردم

مطالب مرتبط

تظرات ارسال شده

کد امنیتی رفرش